بابام: راستی مهدی زنگ زد گفت امشب پارتی دعوتم صبح میام. 

مامانم: واعت؟ o-O (مثلا حالا:دی) یاابلفضل الان میره اونجا بچه مو معتادش میکنن یا خود خدا (بر سر زنان میره سمت موبایلش و زنگ میزنه به مهدی) الو سلام خوبی کدوم گوری عی؟ :|

مهدی: مامان من امشب پارتی دعوتم نمیام خونه.

مامانم: چشمم روشن دخترم هست؟ 

مهدی: نه بابا چارتا رفیق اسکل تر از خودمن خیالت راحت.

مامانم: باشه خدافظ.

من: :|