پ.ن: آقاااا :))) سوژه ی رادیوبلاگی ها شده‌م و نیم ساعتی هست که از شبیه سازی لهجه ی اصفهانی شون نمیتونم نیشمو ببندم :))
اینجا اخبارو بشنوید: کلیک
Six feet under scream
But no one seems to hear a thing
نظرات (۲۴)
عای عم بــــهـــــار D:
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۱۸:۵۲
چه عکس خوبیه :))) دلم خواست :)))
عکاس و البته افکتش خوب بوده :))
bahar ...
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۱۸:۵۳
(((:یهووو یه لحظه یکم فقط یکم بهت حسودیم شد واسه این ویو
خودمم بعضی وقتا به خودم حسودیم میشه چون از بیرون قشنگه ولی از درون اصلا چیز خاصی نیس :دی
bahar ...
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۱۸:۵۵
اون پنجرهه ((((: اونننننننننو دلم خواست به همین رنگ ابی((((:
آره خوشرنگه آبیش :دی قدیما مُد بوده فیروزه ای میکردن همه جا رو مثلا یه سر برو مسجد شیخ لطف الله :دی (خدای تشبیه :))) )
عای عم بــــهـــــار D:
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۱۸:۵۶
درخت چیه تو حیاطتون ؟! خرمالوووو ؟! :)))
آره :) خرمالوهای در شرف رسیدنه
عای عم بــــهـــــار D:
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۱۸:۵۷
از خواب پا میشی سرتو نمیکوبی به پنجره ؟! :)))
سرت رو اون طرف نمیذاری که کوبیده بشه به پنجره ؟! :)))
کلا خوبی سرت خوبه ؟! :))
+
قرصامو میخورم خوب میشم :))
نه =))))))))
کلا پنجره خوبه فقط کنارش عینک نباید بذارم چون ممکنه باد بزنه پرتش کنه کف حیاط :)) بعد شبای مهتابیم ماه میره اون بالا کورم میکنه!
درواقع میخواسم عنوان پستو بذارم وقتی از کور شدن توسط نور ماه در شبهای مهتابی حرف میزنم از چه حرف میزنم که خیلی طولانی بود نذاشتم دیگه :))
عای عم بــــهـــــار D:
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۱۸:۵۸
ما هم داریم ولی مال ما خیلی کوچولو ـِه ، پارسال خیلی محصول داد امسال خسته بود ، خیلی نداره ..
تازه مال ما هنوز سبزِ سبزه :)))
آخ آخ من انقده حرص میخورم از دس این درخته :)) همش میگم آخه چرا آلبالو نیس لامصب؟
این یه چهل پنجاه سالیش هست :) یه شهید قبل ما اینجا ساکن بوده که این درختو با دستای خودش کاشته
bahar ...
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۱۹:۰۰
(((: باور کن فضول نیستما نکته سنجم اون کاغذای کوچولو کنار تختت((((: اونا لالایین که شبا خواب بری؟
اوه مای گاد چجوری دیدی اونا رو تو؟ :))))
خب من تو عکس یه کاغذ میبینم که درواقع دوتا بود یکیشو باد زده تو حیاطه :| و اون یکیم که تو عکسه درواقع اصلا کاغذ نیست و مارک مقوایی لباسه که ازش به عنوان بوکمارک استفاده میکنم =))
یک علی
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۱۹:۰۱
الان خیلی کم پیدا میشه از این خونه ها ^__^ خوش به حالتون بالواقع :)
+ همیشه دوس داشتم وقتی مستقل شدم یا تو اینجور خونه ای زندگی کنم یا تویِ برج طبقه آخر که همه طرفِش شیشه ای باشه :)
+ همیشه دوس داشتم وقتی مستقل شدم یا تو اینجور خونه ای زندگی کنم یا تویِ برج طبقه آخر که همه طرفِش شیشه ای باشه :)
ماهم میخوایم بکوبیمش :دی دیگه نپرسید چجوری دلمون میاد چون تصمیم با مامان بابامه!
البته معلوم نیست کی!
+ با مورد دوم به شدت موافقم و از رویاهامه همیشه ^____^
bahar ...
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۱۹:۰۷
(((:چهارتا کاغد هستاااااا یکیش سمت چپ اون سه تام سمت راست ببین دقت کن
آهان اون کاغذ صورتیا؟
اونا یادگارای کنکوزن چون خوشگلن دلم نمیاد بکنمشون :)) روشون فرمول و حفظیات شیمی نوشته شده و درواقع انقد اونجا بودن که اصن دیگه نمیبینمشون :دی
رگـ ـها
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۱۹:۳۸
دارم به این فکر میکنم که
اینم اتاقه که من دارم ؟ :|
و این درحالیه که منم با دیدن اتاقاتون تو چالش جناب هولدن همین فکرو میکنم :دی
آقای متوسط
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۱۹:۴۷
آره خیلیی قشنگ شبیه سازی کردن :))
اصلا شاید اصفهانی بودن :/
نه دیگه یه اصفهانی میتونه یه اصفهانی دیگه رو از لهجه تشخیص بده:))
-| Sara |-
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۲۱:۲۸
سارا به این که چنین ویویی کوفتت شه و اینا ، کاری ندارم.
فقط این که تو چجوری تو این تخت جا میشی؟
چشه مگه آقا؟ :دی کوچیکه؟
Mr. Moradi
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۲۱:۳۳
خییییلی خوبه :)))) اصلا عالیه همچین خونه ای و همچین پنجره ای =)))
چجوری دلتون میاد همچین خونه ای رو بکوبین یا بفروشین یا هرچی :| چرا ملت فکر میکنن باید توی آپارتمان و برج باشن؟ خونه به این خوبی :|
=))
یکی بیاد به اینا بگه والا :/
sina S.M
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۲۱:۳۶
موراکامی خوانید ؟ از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم ؟!
نه والا اینو اینور اونور خوندم خوشم اومد اصن نمیدونستم مرجعش اونه
اینقدر کتابای این یارو موراکامی رو نمیفهمم که خدا میدونه
-| Sara |-
- شنبه ۲۷ شهریور ۹۵
- ۲۱:۳۸
سارا جان از کوچیک گذشته اصن :|
من تو این بخوابم سه مترم بیرون میمونه :))
آهان .. البته یادم نبود تو قدت خیلی کوتاهتره از منه اصن (آیکون پشت چشم نازک کردن) ... برای افراد یه متری خوبه تختت :)))
سارا جان خواهر یکمشم پتو روشه ها :دی درکل بلنده من جا میشم توش :دی
آرزو ^_^
- يكشنبه ۲۸ شهریور ۹۵
- ۰۰:۱۹
باصفاست :)
اتاق منم تقریبا اینجوریه .
ولی یه‌چیزی :
وقتایی که داستان ترسناک میخونی یا فیلم ترسناک میبینی ، نمیترسی و توهمات مختلف که به حیاط ربط دارن نمی‌زنی ؟
یکی از معضلاتمه :دی
نه بیشتر نسبت به کمد توهم میزنم که اونور اتاقه :دی
البته اینجا خیلی خوفه مخصوصا تو شب واسه همین من کلا سعی میکنم سراغ فیلم و داستان ترسناک نرم :دی
پرتغالِ دیوانه
- دوشنبه ۲۹ شهریور ۹۵
- ۱۹:۰۸
کلا راجب تمام محتویات این پست مخصوصا ویو باید از صمیم قلب عرض کنم که کوفتت شود :))) :دی
فور فان و این حرفا دیگه میدونی که :دی
فور فان و این حرفا دیگه میدونی که :دی
خواهش میکنم راحت باش شما :))
mn :)
- جمعه ۱ ارديبهشت ۹۶
- ۱۳:۴۳
میگم تو زمستون از این پنجره سرما نمیاد؟؟؟
خیلی بکره اتاقت...دلم خواست!
الان ب من هر چی نشون بدین دلم میخاد هعی
زمستون می‌بندیمش
:)
اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر کنم؟
اوست گرفته شهر دل
من به کجا سفر کنم...
من به کجا نظر کنم؟
اوست گرفته شهر دل
من به کجا سفر کنم...
آخرين مطالب
آرشيو مطالب
- آذر ۱۴۰۲ ( ۱ )
- آبان ۱۳۹۸ ( ۱ )
- مهر ۱۳۹۷ ( ۱ )
- تیر ۱۳۹۷ ( ۱ )
- خرداد ۱۳۹۷ ( ۲ )
- فروردين ۱۳۹۷ ( ۱ )
- دی ۱۳۹۶ ( ۱ )
- آذر ۱۳۹۶ ( ۱ )
- آبان ۱۳۹۶ ( ۲ )
- مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
- ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
- فروردين ۱۳۹۶ ( ۲ )
- اسفند ۱۳۹۵ ( ۱ )
- آذر ۱۳۹۵ ( ۱ )
- آبان ۱۳۹۵ ( ۳ )
- مهر ۱۳۹۵ ( ۵ )
- شهریور ۱۳۹۵ ( ۶ )
- مرداد ۱۳۹۵ ( ۳ )
- فروردين ۱۳۹۵ ( ۶ )
- اسفند ۱۳۹۴ ( ۷ )
- بهمن ۱۳۹۴ ( ۵ )
کلمات کليدي
پيوندها
پيوندهاي روزانه
- شما صدای من را از بزرگترین سرکوب قرن ۲۱ میشنوید
- وقتی سارا شاهکار می آفریند
- 23
- 4 آذر
- این صفحهی لعنتی
- Father and daughters
- چی گفتی؟ حریم خصوصی؟
- اگر واقعا میخواهید وبلاگ بنویسید
- Probably the person who knows me the most
- یکم عکس ببینیم
- Take it from me
- عقل و عشق
- اینستائرهای مسخره
- It was the most selfish I've ever been
- 60
- فمینیست های مسقره
- so fucking me
- در رودخانه دردهایش سنگ نینداز
- اوتیسم و زندگیهای همیشه متحول شده
- نُنَکِّسهُ